• وبلاگ : قاصدك
  • يادداشت : نيمه شب طوفاني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي ساربان، اي کاروان، ليلاي من کجا مي بري
    با بردن ليلاي من، جان و دل مرا مي بري
    اي ساربان کجا مي روي، ليلاي من چرا مي بري
    اي ساربان کجا مي روي، ليلاي من چرا مي بري
    در بستن، پيمان ما، تنها گواه ما، شد خدا
    تا اين جهان برپا بود اين عشق ما بماند بجا
    اي ساربان کجا مي روي، ليلاي من چرا مي بري
    اي ساربان کجا مي روي، ليلاي من چرا مي بري
    تمامي دينم به دنياي فاني
    شراره عشقي که شد زندگاني
    بياد ياري، خوشا قطره اشکي
    بسوز عشقي، خوشا زندگاني
    هميشه خدايا محبت دلها
    به دلها بباران بسان دل ما
    که ليلي و مجنون فسانه شود
    حکايت ما جاودانه شود
    تو اکنون زعشفم گريزاني
    غمم را زچشمم نمي خواني
    از اين غم چه حالم نمي داني
    پس از تو نمونم براي خدا
    تو مرگ دلم را ببين و برو
    چو طوفان سختي زشاخه غم
    گل هستي را بچين و برو
    که هستم من آن تک درختي که در پاي طوفان نشسته
    همه شاخه هاي وجودش زخشم طبيعت شکسته
    اي ساربان اي کاروان ليلاي من کجا مي بري
    با بردن ليلاي من جان و دل مرا مي بري
    اي ساربان کجا مي روي ليلاي من چرا مي بري

    اگه اون باز نميشه اينو باز كن
    http://www.4shared.com/file/41141158/87c9837b/Leilaye_Man.html

    پاسخ

    ممنونم عزيزم!