اگر احساس می کنید که سکس در زندگیتان رو به افول دارد،
می توانید توصیه های زیر را به کار بندید:
سکس را نمی توان پایه و مبنای یک رابطه ی سالم دانست. می توان آن را بسط طبیعی رابطه ای پنداشت که در آن گرفتن و بخشیدن آسایش و حمایت دوطرفه امری متداول است. از اینرو، خوب بودن رابطه ی جنسی بین طرفین، مستلزم خوب بودن رابطه به طور کلی از همه ی جوانب است.
رابطه ی جنسی با آسیب پذیری همراه است. عملی است که با اعتماد فکری، احساسی و جسمی جریان می یابد. اگر در رابطه ی جنسیتان دچار ناکامی شده اید، بهتر است که رابطه تان را به صورت کلی بررسی کنید. آیا توانسته اید محیطی برای گرفتن، بخشیدن، آسایش و اعتماد فراهم کنید؟
سکس نباید از روی اجبار انجام گیرد. رابطه ی جنسی باید راهی برای ابراز حمایت، عاطفه و تقابل باشد. آن موقع است که می تواند سرچشمه ی افکار و رفتارهای تحسین برانگیز بیشتری شود.
غیر منطقی است که در طول روز به همسرتان بی محلی کنید، مدام با او دعوا و مرافعه راه بیندازید، اما انتظار داشته باشید که بتوانید همان شب سکسی رویایی با او داشته باشید. بی احساسی، بی محلی، و دشمنی، صمیمیت جنسی را غیر طبیعی می کند. پس اگر می خواهید روابط جنسیتان با یک ریتم خوب در جریان باشد، باید بتوانید رفتارها و احساساتتان را هم با همان ریتم تنظیم کنید.
اگر می بینید که در رابطه تان به طور کلی مشکل خاصی وجود ندارد، اما در روابط جنسی خود مشکل دارید، این مشکلات ممکن است به دلایل مختلف باشد. بعضی وقت ها پیش می آید که یکی از طرفین یا هر دو رابطه ی جنسی را چندان مهم نمی دانند و از لیست اولویت هایشان حذف می کنند. این افراد به طریقی اجازه داده اند که کارها و فعالیت های دیگرشان، جای سکس را در رابطه شان بگیرد. آنها باید راهکارهایی به کار بندند تا سکس را هم به رابطه شان وارد کنند.
حتی اگر در رابطه همه چیز سر جای خودش باشد، باز هم رابطه ی جنسی بین دو طرف ضروری است. صمیمیتی که از رابطه ی جنسی بین دو طرف ایجاد می شود، رابطه را بسیار توسعه داده و به سطح بالاتری می کشاند.
ازدواج بدون رابطه ی جنسی
آیا شما و همسرتان اکثر اوقات تمایل چندانی به سکس از خود نشان نمی دهید؟ ازدواج های بدون رابطه ی جنسی، این روزها بسیار شایع شده است. و از آنجا که سکس و صمیمیت حاصل از آن، بخش بسیار مهمی از رابطه را تشکیل می دهد، فقدان تمایل جنسی می تواند ازدواج را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
آیا این فقدان تمایل جنسی به خاطر مشکلات بیولوژیکی است یا نشانه ی مشکل بسیار عمیق تری است؟
برای اینکه بتوانید خود و همسرتان را بهتر درک کنید، باید تلاش کنید تا علت این مسئله را بفهمید. به این موارد دقت کنید چون ممکن است همان علتی باشد که دنبال آن هستید.
تغییرات بیولوژیکی (هم در زن و هم در مرد)
افسردگی
وجود بچه ها
کمبود انرژی، خستگی
کمبود خواب
فقدان اعتماد و احترام در رابطه
حسادت و دشمنی
کمبود اعتماد به نفس
سبک های متفاوت در رابطه ی جنسی
آیا برای شما هفته ای یک بار سکس کافی است، درحالیکه همسرتان هفته ای سه بار طلب میکند؟ آیا تفاوت در تمایلات و شهوات جنسی شما باعث ایجاد مشکل در رابطه تان شده است؟ کارشناسان معتقدند که رابطه ی جنسی خوب و کامل است که برای هر دو طرف ارضاء کننده باشد. توصیه هایی در این زمینه برایتان عنوان می کنیم:
اگر احساس می کنید رابطه ی جنسی بین شما و همسرتان برطرف کننده ی نیازهای شما نیست، دست از گله و شکایت بردارید و ببینید واقعاً از رابطه جنسی چه می خواهید. یعنی اول باید بتوانید نیازهای خودتان را بشناسید.
آیا واقعاً نیازهای همسرتان را هم می دانید؟ اگر نمی دانید، پس بفهمید. شاید شما و همسرتان چندان که فکر می کنید هم با هم تفاوت نداشته باشید. وقتی هر دو شما آرام و منطقی هستید، در این رابطه صحبت کنید. همدیگر را محکوم نکنید و آزادانه با هم صحبت کنید.
رابطه هم شامل مذاکره است و هم سازش و توافق. دنبال برنامه ای باشید که برای هر دو شما مناسب باشد. برنامه تان را به مرحله ی عمل درآورید، و آنقدر تلاش کنید تا موفق شوید. اگر دیدید برنامه تان چندان کارآمد نبود، دلسرد نشوید، باز بنشینید و برنامه ی جدیدی بریزید. به ندرت پیش می آید که امیال جنسی هر دو طرف رابطه با هم یکسان باشد. باید به دنبال حد وسط بین نیازهای خودتان و همسرتان باشید.
هیچوقت مبنای رابطه تان را سکس قرار ندهید. شما به عشق، محبت و همدلی نیز نیاز دارید، و سکس می تواند بازتابی از این احساسات باشد. با رابطه ی جنسی احترام و اعتماد بین شما دوچندان خواهد شد.
افراد مختلف، زبان های متفاوتی برای عشق و عشق ورزی دارند. مثلاً خیلی از آدم ها فکر می کنند، "من خانه را برایت تمیز و مرتب کردم، فکر می کنی این به آن معنا نیست که دوستت دارم؟" فکر می کنید همسر شما می تواند زبان عشق ورزی شما را بفهمد و درک کند؟
به نیازهای احساسیتان هم کمی دقیق شوید، چون می توانند بر رابطه ی جنسی شما تاثیر بگذارند.
با چه تجربه ی جنسی وارد این رابطه شده اید؟ مثلاً اگر دل خوشی از رابطه های جنسی قبل خود نداشته باشید، ممکن است نسبت به این موضوع در رابطه ی جدید هم بی میل شوید. نگاهی به تجربیاتتان بیندازید چون میتوانند برایتان کمک کننده باشند.
به دلایل نادرست سکس نکنید. مثلاً سکس نباید راهی برای ارزش دادن به همسرتان باشد. رابطه ی جنسی باید بسط محبت، احترام و احساسات شما برای همسرتان باشد.
چه بهانه هایی می آورید؟ بهانه تان این است که ممکن است هر لحظه دختر کوچولویتا وارد اتاق شود؟ حل این مشکل خیلی راحت است، می توانید در را قفل کنید و از بچه ها هم بخواهید که مزاحمتان نشوند!
یادتان باشد که در مسائل جنسی، این کیفیت است که ارزش دارد نه کمیت.
انتخاب های شما نتایج متفاوتی دارند. مثلاً اگر انتخاب کنید که کار کنید، تحصیل کنید یا تشکیل خانواده بدهید، احتمالاً وقت کمتری برای داشتن روابط جنسی خواهید داشت. برای گرفتن نتایج متفاوت، رفتارها و تصمیماتتان را باید تغییر دهید.
کیفیت یک رابطه به این بستگی دارد که چقدر قادر است نیازهای هر دو طرف را برآورده کند. به نیازهای همسرتان هم با دیدی منطقی نگاه کنید و سعی کنید آنها را ارضاء کنید.
از خودتان یا همسرتان بپرسید: آیا واقعاً خسته ای؟ یا فقط از او خسته شده ای؟
آیا همه ی تلاشتان را برای تحریک امیال جنسی همسرتان می کنید؟ شاید رفتارها و کارهایتان حین رابطه ی جنسی برای او خسته کننده و تکراری شده باشد. رویه تان را تغییر دهید. هر کاری از دستتان برمی آید برای تحریک و مجذوب کردن همسرتان بکنید. گاهی اوقات حتی کوچکترین حرکات هم میتواند در نظر همسرتان تحریک کننده باشد. با پزشکتان صحبت کنید و ببینید آیا عوامل هورمونی و بیولوژیکی می تواند بر میل جنسی شما تاثیرگذار باشد یا خیر.
با رشد 40 درصدی آمار طلاق و رقم رو به فزونی آن و بـا در
نـظر گـرفتن این امر که افراد تا سنین 70 – 80 سالگی و یـا
شاید گـاهی 90 سالگی عمر مـی کنــند، ازدوج و تشکیـل
زندگی مشترک یکی از مسائلی است که اغلب افراد را به
وحشـت می اندازد. با این وجود اگر بدانید ازدواج مستـلـزم
چه مواردی بـوده و هـمـچنین انتظارات شخصی خودتان را
نیز معین نمایید، می توانـیـد بـه راحـتــی به ترس از ازدواج
غلبه کرده و با درک کامل تصمیم بگیرید کـه آیـا قصد ازدواج
دارید یا خیر؛
مراحل
1- ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز می ترسید. بیشتر افراد از خود ازدواج نمی ترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس می کنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح می کند، در ذهن خود مجسم کنید.
2- ترس هایتان را مخاطب قرار دهید. اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمی توانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمی شوید. اگر احساس می کنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که می توانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنه هایی که باعث ایجاد ترس در شما می شود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی می توانید بردارید.
3- مشورت بخواهید. از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هایشان به این نکته هم اشاره می کنند: "همیشه سعی می کنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم" ، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما می شود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.
4- تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری می نمایند؟ شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با این شخص بخصوص می ترسید. یک نکته بدیع این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زنگی نباشید.
5- ببینید که کدامیک از جنبه های ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ممکن است که شما با قبول تعهد نسبت به یکدیگر وارد رابطه شوید و رابطه تان بدون اینکه هیچ گونه ازدواج رسمی در آن به وقوع پیوسته باشد، همچنان ادامه پیدا کند. دقت کنید که در صورت رسمی شدن رابطه، شما و همچنین شریک زندگی و افراد دیگر خانواده چه تغییراتی را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد این مطلب که وجود ازدواج و یا عدم آن چه مسائلی را برای شما ایجاد میکند، صادق باشید بهتر می توانید معنا و مفهوم ازدواج را درک کرده و ببیند که با شرایط فعلی شما و فرد مورد نظرتان همخوانی دارد و یا خیر.
6- هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید. شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمی توانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج می کنند و زمانیکه مشاهده می کنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی می افتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.
7- برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. پیش از ازدواج بنشینید و تکلیف خودتان را با خودتان معلوم کنید. آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ چه کسی مسئول تامین مالی خانواده است؟ آیا هر دوی شما کار می کنید؟ چه مقدار پول برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ چه کسی مسئول چه کاری است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بیرون می رود، آیا خانم هم می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ شاید مطرح کردن این سؤالات قدری مشکل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را کم نمی کند، و شما موظفید که آنها را با کسی که قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی کنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست کرده اید، دیگر نیازی نیست که شرایط را برای خودتان سخت تر کنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی کرده و از بروز آن جلوگیری نمایید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد.
نکات
سه دلیل عمده طلاق را پول، سکس و فرزندان تشکیل می دهند. پیش از مواجهه با این مشکلات ببینید که آیا به اندازه کافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریک زندگی خود به توافق برسید آنوقت حل مشکلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهای صمیمی از او بخواهید که پیرامون انتظارات، عقاید، باورها، زمانبدی و .... برای شما بیشتر توضیح بدهد. هر چه بیشتر یکدیگر رابشناسید و مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش پیدا می کند.
مخالفت در هر رابطه ای کاملاً طبیعی است. این امر یکی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف می توانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی که می توانید به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور کنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظر های شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید.
دقت داشته باشید که تمام ازدواج ها موفق نیستند. نمیتوان اظهار کرد که انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب کرد.
در نظر داشته باشید که اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمی دهد که فرد دیگری وارد زندگی مشترکتان شود، این احتمال وجود دارد که تا آخر عمر خود مجرد باقی بمانید. البته این امر بد نیست؛ چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان ترجیح می دهید چگونه زندگی کنید.
سعی کنید حتماً پیش از تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید. اطلاعات و گفتگوی رک و پوست کنده زیر نظر یک شخص سوم حرفه ای، می تواند به شما کمک کند که تصمیم نهایی خود را در مورد ازدواج با اطمینان بیشتری اتخاذ نمایید.
در مورد قراردادهای پیش از ازدواج فکر کنید و پیرامون آنها با شریک خود گفتگو کنید.
به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فکر کنید. به این مطلب فکر کنید که می توانید با کسی که دوستش می دارید زندگی کنید.
ببینید که چقدر خوش شانس هستید که حق ازدواج کردن را دارید. افراد بسیار زیادی در سطح جهان هستند که چنین حقی از آنها سلب شده است.
به آثار فعالیت های جنسی و تاثیر آنها برروی رفتار شما در مقابل ازدواج فکر کنید. اگر بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشید، با این کار تعهد موجود برای ازدواج در نظرتان کاسته می شود. این اصل که سکس در خارج از رابطه زناشویی وجود ندارد، به زوج ها کمک می کند که نسبت به هم متعهد باقی مانده و احساس کنند که برای یکدیگر بی همتا و منحصر بفرد هستند. این امر به شما کمک می کند که ارزش های موجود در رابطه را بهتر دریافت کنید و ترس های خارجی را به کمترین میزان خود کاهش دهید.
توجه
اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این کار ممکن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است که رابطه تان بعدها که ازدواج کردید به هم بخورد... هر کاری که می کنید، هیچ گاه زمانیکه احساس می کنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این کار را انجام دهید، وارد زندگی مشترک نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما می شود
پرسش: دلایل کلیدی ایجاد اشتیاق جنسی در دوران ازدواج کدام است؟
پاسخ: در تجربه به من اثبات شده که از مهمترین متغیرهایی که می تواند در شادی زندگی مشترک نقش مهمی را ایفا کند، عجیب بودن، تازگی، و حس بالای زوجین در ارضای نیازهای یکدیگر است. یکی از دلایلی که رابطه جدید و یا هر کار دیگری را میتواند جالب توجه کند این است که زوجین می خواهند به یکدیگر لذت بخشند و همین امر خود منجر به خلق خلاقیت و تحریک جنسی می شود.
یکی از چالش هایی که در زندگی مشترک مطرح می شود، این است که کاری کنیم تا رابطه، تازه و با شور و نشاط باقی بماند. یکی از عوارضی که روانشناسان امروزه در روابط به وفور مشاهده می کنند، این است که پس از گذشت مدت زمانی رابطه زوجین تبدیل به رابطه خواهر و برادری می شود و رابطه جنسی هیچ نقشی را در زندگی آنها بازی نمی کند و نتیجتاً جایگاه اولیه خود را از دست می دهد. در زندگی مشترک باید طوری برخورد کنید که به شهوت یکدیگر دامن بزنید. این امر در سایه شعله های کوچک، سوزان باقی نخواهد ماند. زوجین باید اولین اولویت خود را برقراری رابطه جنسی قرار دهند. برای خانواده هایی که زندگی پر مشغله ای را دنبال می کنند و هر کدام مجبورند بر سر دو شغل متفاوت حاضر شوند، باید طوری برنامه ریزی کنند که به جنبه جنسی زندگی خود نیز برسند. زمانیکه صحبت از رابطه جنسی به میان می آید اغلب افراد تصور می کنند تحریک کردن امری است که به خودی خود به وقوع میپیوندد؛ اما حقیقت چیز دیگری است. یک رابطه جنسی ایده آل، مانند یک موفقیت شغلی، نیازمند تعهد، التزام، تلاش، خلاقیت و تمرین می باشد. جمع کثیری از افراد تنها برای رهایی از یکنواختی، سکس انجام می دهند و روابط جنسی آنها رضایت بخش نیست.
پرسش: مدت زمان رابطه مهم است؟
پاسخ: هر چه رابطه بلندتر باشد، ریسک اینکه زوجین به انجام مرسومات بد خود عادت پیدا کنند، بیشتر می شود. بسیاری از آقایون فراموش می کنند که چگونه باید با همسرانشان معاشقه کنند. مردی که با همسرش مثل دوران نامزدی رفتار می کند، کسی است که می تواند تا آخر عمر همسرش را عاشق خودش نگه دارد. شادی و میل و علاقه امری نیست که خود به خود در رابطه ایجاد شود. بلکه باید آنرا بکارید، و برایش زحمت بکشید تا بارور شود. این امر نیازمند مهارت، توانایی و دانش است. برای بهبود و ارتقای چنین مهارت هایی، هر دو طرف باید نسبت به یکدیگر متعهد باشند، از هم یاد بگیرند، و دریابند که از چه طریقی می توانند دیگری را به لذت برسانند. شاید برای یک خانم مالش کمر خیلی شهوت برانگیزتر از تحریک مستقیم آلت تناسلی باشد.
در هنگام ابراز عشق و علاقه توجه هر یک از طرفین باید به طور مستقیم به دیگری معطوف باشد. این امر باعث ایجاد رضایت بیش از اندازه ای در هر دو طرف می شود. چه کسی است که نیازمند یک چنین توجه و تمرکزی نباشد؟ زمانیکه رابطه به صورت رسمی در می آید، توجه افراد نسبت به یکدیگر معمولاً به صورت دیگری، نظیر گرایش به سمت دوستان، کار، سرگرمی و کودکان، تغییر حالت پیدا می کند، و همین مقوله پس از گذشت چندی به صورت یکی از چالش های بحث برانگیز زندگی مشتزک میشود.
پرسش: آیا وجود فرزندان در زندگی مشترک تاثیری بروی علاقه جنسی میگذارد؟
پاسخ: وجود فرزندان می تواند تا اندازه ای از میل و رغبت جنسی زوجین بکاهد. در چنین مواقعی معمولاً شوهرها تصور می کنند که علاقه خانم ها نسبت به آنها کمتر شده و بیشتر به سمت کودکشان تمایل پیدا کرده اند. آقا در چنین شرایطی باید با داد و فریاد های یک کودک به زندگی خود ادامه دهد که خیلی پیش از اینکه متوجه شود تبدیل به یک نوجوان با درخواست ها متفاوت می شود. بچه ها به شدت والدین خودشان را خسته می کنند و هیچ چیز نمی تواند مانند خستگی، اشتیاق و علاقه زن و مرد به رابطه جنسی را از میان ببرد.
پیشنهاد من این است که زوج ها زمانی را به زندگی مشترک خود اختصاص دهند و فارغ از هر گونه نگرانی پیرامون برنامه های کودکان به رابطه خصوصی خود بپردازند. یک آخر هفته را به دور از بچه ها سپری کنید، این کار معجزه می کند و در عین حال توانایی های مراقبت و سرپرستی از کودکان را نیز تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.
یکی از بزرگترین هدایایی که هر پدر و مادری می توانند به فرزندان خود بدهند، یک زندگی مشترک خوب و سالم است. برای تربیت مناسب فرزندان باید بر روی اشتیاق و علاقه به زندگی مشترک و خلق عشق و محبت نیز کار شود و در کنار آن یاد گیری تکنیک های جدید تربیت فرزندان نیز نباید فراموش شود.
پرسش: آیا میزان اشتیاق و علاقه زوجین با وجود استرس کم و یا زیاد میشود؟
پاسخ: دقیقاً همین طور است. چه استرس خارجی باشد: مانند فشارهای کاری، و یا درونی باشد: مثل مشکلات خانوادگی، به هر حال بر روی میزان اشتیاق و علاقه همسرها نسبت به برقراری رابطه جنسی تاثیر می گذارد.
اجازه دهید با حقیقت روبرو شویم. زمانیکه کودک را می خوابانیم، آشپزخانه را تمیز می کنیم، به فکر پرداخت قبوض مختلف هستیم، گل ها را آب می دهیم و تلفن های ضروری را انجام می دهیم، تنها کاری که دوست داریم انجام دهیم، خوابیدن است. شاید در موارد نادر، اگر بخواهیم خوش بین باشیم، به یک رابطه جنسی اجباری و غیر رضایت بخش، تن می دهیم، اما بیشتر اوقات یک چنین رابطه ای هم وجود ندارد و فقط اسم زن و شوهر بر روی شما گذاشته اند.
پس راه حل چیست؟
سعی کنید کمی از منطق شخصی خودتان استفاده کنید: یک دوز کامل از فهم و درک متقابل، و مقداری بخشندگی.
ابتدا هر دو نفر باید یاد بگیرند که انتظارات منطقی از هم داشته باشند. تنها با یک جرقه کوچک، نمی توانید شعله های سوزان رابطه جنسی را برای همیشه روشن نگاه دارید. زمانی این حس زنده نگه داشته می شود که آرزوی خالصی در برآوردن نیازهای طرف مقابل داشته باشید.
اگر کسی احساس کند که طرف مقابل او را دوست می دارد، خودش هم به او عشق می ورزد.
اگر می خواهید حس عشق و علاقه شریک زندگی خود را همواره زنده نگه دارید، میتوانید در طول هفته او را ناز و نوازش کنید و تحریک های اصلی رابرای صبح جمعه که بچه ها به خانه دوستانشان می روند، تمام ظرف ها شسته شده و کاری برای انجام دان نمانده، نگه دارید.
البته در تمام زندگی ها، پستی و بلندی وجود دارد و زمان هایی هستند که هر دو طرف خسته هستند و برخی لحظات دیگر نیز هستند که طرفین لحظات شادی را در کنار هم ترجبه می نمایند. اما باید توجه داشته باشید که لحظات شاد تنها در سایه تعهد، درک متقابل، و تقسیم کار امکان پذیر خواهد بود.
بنابراین اگر شما به دنبال یک اشتیاق و علا قه خالص و حقیقی در زندگی مشترک خود هستید، تنها با اتکا به رابطه جنسی نمی توانید آنرا تجربه کنید، بلکه درصد زیادی از آن با توجه به چیزهایی که به طرف مقابل می بخشید، عایدتان خواهد شد. سعی کنید بیش از اندازه خودمحور نباشید و به نیازهای فرد دیگر نیز توجه داشته باشید؛ در یک چنین موقعیتی، عشق و محبت برای همیشه میان شما ادامه پیدا خواهد کرد.
پرسش: خصوصیات اخلاقی و مهربانی ذاتی تا چه اندازه بر روی رابطه تاثیر میگذارند؟
پاسخ: من یک مثلی شنیده ام که: "معشوقه خوب بودن مانند رهبر خوب بودن اکتسابی است نه ذاتی." ما باید کاری کنیم که خودمان به نحوی عشق و علاقه را در رابطه خلق کنیم. موفقیت در بستر تنها در سایه ذهن باز، گرایش به یادگیری، عشق ورزیدن به شریک، و علاقه به بخشش، میسر خواهد شد.
می خواهم کمی بیشتردر مورد حس بخشش توضیح بدهم. به نظر من یکی از فاکتورهای اصلی تعیین کننده موفقیت در زندگی زناشویی، همین توجه به دیگری و در نظر گرفتن نیازهای فردی اوست. بیشتر اوقات، ما تنها برروی نیارهای خودمان تمرکز می کنیم و فقط به فکر برآورده ساختن نیازهای خودمان هستیم و تمام فکرمان به رضایت فردیمان محدود می شود و به همین دلیل کم کم نیازهای فرد مقابل به دست فراموشی سپرده می شوند.
اگر بتوانیم این مرکز توجه را از سوی خودمان، به سمت شریک زندگیمان تغییر جهت داده و همه توجهمان را به او منعطف کنیم، می توان گفت که به طور کلی "رابطه" و به طور اخص "سکس" به صورت باورنکردنی، بهبود پیدا می کند.
پرسش: آیا درست است که به مرور زمان از میزان شهوت کاسته می شود؟
پاسخ:هیچ مدرک مستندی مبنی بر این امر وجود ندارد، اما در تمام روابط می توان به وضوح چنین چیزی را مشاهده نمود. یک فرد 60 ساله شهوت یک فرد 20 ساله را ندارد. اما یک فرد 60 ساله با بهره گیری از تجربیاتش به راحتی می تواند کمبود انرژی را جبران نماید. یکی از قدرتمندترین اندام های جنسی، ذهن انسان است نه آلت تناسلی. ذهن بشاش و زنده، به راحتی میتواند جسم سالخورده را به تحرک وا دارد. برخی از افراد سالخورده بشاش و سلامت هستند که برق چشمانشان از برق چشمان نوه هایشان نیز شفاف تر و گیرا تر است.
باید توجه داشت که اشتیاق و علاقه به تنهایی برای برقراری یک رابطه جنسی رضایت بخش، کافی نیست. بلکه رابطه نیازمند حرارت و گرمای عشق نیز می باشد. یکی از مهمترین راههایی که از طریق آن می توانید رضایت جنسی را همواره در زندگی جنسی خود، تجربه کنید، این است که در طول زندگی بیشتر با هم گفتگو کنید. باید یاد بگیرید که چگونه میتوانید به حرف های طرف مقابل گوش کنید، آنها را بپذیرید، اشتباهاتشان را فراموش کنید و به زندگی رمانتیک خود ادامه دهید.
پرسش: آیا زمانیکه احساس می کنیم هیچ اشتیاق و علاقه ای وجود ندارد، راهی برای ایجاد مجدد آن هست؟
پاسخ: اولین قدم این است که تشخیص دهید اشتیاق و علاقه در زندگی شما کاهش پیدا کرده است. سپس در پی یافتن چاره ای برای آن باشید. زوج هایی که به کیفیت رابطه خود اهمیت می دهند، این مسئله برایشان از اهمیت خاصی برخوردار است و بر روی آن دقیق می شوند. آنها معمولاً با یکدیگر پیرامون این مطلب صحبت می کنند و دست به دست هم به دنبال یافتن راهی برای از بین بردن و یا متوقف ساختن آن هستند.
باید بدانیم که عشق "اسم" نیست بلکه "فعل" است؛ یا به عبارت د یگر، به خودی خود بوجود نمی آید، بلکه باید آن را خلق کرد. عشق چیزی نیست که شما به داخل آن هل داده شوید، بلکه امری است که باید برروی آن کار کنید و برای بدست آوردن آن زحمت بکشید.
یک رابطه خوب جنسی، چیزی نیست جز یک رابطه خوب محاوره ای. برای گفتگو، پیش از هر چیز باید بدانید که چگونه می توانید به صحبت های فرد مقابل گوش فرا دهید. برای گوش دادن باید مسیر خود را رها کنید و با راه طرف مقابل، هم مسیر شوید. باید ذهن خود را از هر گونه جر و بحث و مشاجره خالی کنید. قضاوت و پیش داوری را کنار بگذارید، انتظارات بیجا را فراموش کنید و با روی باز از نظریات طرف مقابل استقبال نمایید.
کار کوچکی وجود ندارد
سکس خوب، نتیجه یاد گیری گوش کردن به حرف های طرف مقابل است. بسیاری از ما با خودمان افکار مختلفی را به اتاق خواب حمل می کنیم. این افکار می توانند شامل باید ها و نباید های خانوادگی در مورد رابطه جنسی باشند و یا شامل درکی که از فیلم ها در مورد واکنش یک معشوقه خوب داریم، باشند. ممکن است زمانی که آقا در حال تمرین حرکات ژیمناستیکی که از یک هنر پیشه خیالی هالیوود دیده، باشد، به خانم احساس ناراحتی و ناامیدی دست دهد.
هم خانم ها و هم آقایون، باید یاد بگیرند که خودشان را به همدیگر اثبات کنند و یکدیگر را ارضا نمایند؛ زمانیکه به این هدف برسند، پاداش آنها چیزی جز یک رابطه عاشقانه و آتشین نخواهد بود.
تمامی این منتخبان به همراه همسران خود از سوی رئیس جمهور به حج عمره مشرف می شوند.در این مراسم شهاب حسینی بازیگر سینمای ایران و همسرش به عنوان زوج خوشبخت ایرانی از رئیس جمهور لوح تقدیر دریافت کردند.
از جمله این منتخبان می توان به حجت الاسلام والمسلمین عبدالنبی نمازی نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان، حجت الاسلام سیدحسن عاملی اردبیلی نماینده ولی فقیه و امام جمعه اردبیل، علی قائمی استاد دانشگاه و نویسنده فعال و موثر در تحکیم خانواده و ازدواج جوانان، غلامعلی حدادعادل و خانم ماهروزاده به عنوان زوج نمونه و الگو اشاره کرد.از جمله این منتخبان می توان به حجت الاسلام والمسلمین عبدالنبی نمازی نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان، حجت الاسلام سیدحسن عاملی اردبیلی نماینده ولی فقیه و امام جمعه اردبیل، علی قائمی استاد دانشگاه و نویسنده فعال و موثر در تحکیم خانواده و ازدواج جوانان، غلامعلی حدادعادل و خانم ماهروزاده به عنوان زوج نمونه و الگو اشاره کرد.
کبری سیل سپور همسر شهید اندرزگو، سیده زهرا حسینی(نویسنده کتاب “دا”) به عنوان بانوی ایثارگر و الگوساز، علی اکبر بابازاده، محسن ایمانی و احمد برجعلی به عنوان استاد دانشگاه از دیگر منتخبان جشنواره هستند.
همچنین شهاب مرادی و شیخ جلیل طاهریان روحانی و مبلغ فعال و تاثیرگذار در تحکیم خانواده و ابوطالب شفقت استاندار بوشهر، علیرضا نوری مدیر شبکه سراسری رادیو ایران، زهرا سجادی سرپرست امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، کاظم فروتن موسس کلینیک سلامت خانواده دیگر برگزیدگان این جشنواره به شمار می روند.
محسن اسماعیل پور مدیر سازمان ملی جوانان استان فارس، مهدی صدری مدیر سازمان جوانان استان اصفهان، مهدی کلانتری دبیر شبکه ازدواج جوانان، محمدعلی محمدی نیک مدیرعامل ستاد جهیزیه و رفاه استان گلستان، سیدمهدی طباطبایی مدیرعامل خیریه اسکان زوج های جوان، مهدی گرامی مدیر موسسه نیکوکاری حضرت زهرا(س)، محمدجواد طلا مدیرعامل انجمن خیریه مدیران غرب از دیگر منتخبان این جشنواره بودند که مورد تقدیر رئیس جمهور قرار گرفتند
از دیگر برگزیدگان جشنواره زوج خوشبخت ایرانی می توان به اکرم منتظرالظهور مدیر مرکز خدمات مشاوره ای بصیرت، رضا محمدمهر مدیر مرکز خدمات مشاوره ای ابونصر فارابی، فرج الله سلحشور و جمال شورجه به عنوان کارگردان سینما و تلویزیون اشاره کرد.
همچنین حسن غریبی و زلیخا قلی زاده، فرهاد مقرکردمهین و فتانه احمدپور، قاسم رضانژاد و فرناز جعفرپور، عادل سپهر و شهلا سیمین نیز به عنوان زوج نخبه برگزیده مورد تقدیر قرار گرفتند.
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…