• وبلاگ : قاصدك
  • يادداشت : حرف هاي ناتمام
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    اين شعره رو تازه پيدا كردم. خيييييييييييييييييييييييييييييييلي قشنگه:

    صبح روزي پشت در مي آيد و من نيستم

    قصه دنيا به سر مي آيد و من نيستم

    يک نفر دلواپسم اين پا و آن پا مي کند

    کاري از من بلکه بر مي آيد و من نيستم

    بعدها اطراف جاي شب نشيني هايمان

    بوي يک سيگار زر مي آيد و من نيستم

    خواب و بيداري خدايا باز هم در مي زنند

    نامه هايم از سفر مي آيد و من نيستم

    در خيابان در اتاقم روي کاغذ پشت ميز

    شعر تازه آنقدر مي آيد و من نيستم

    بعدها وقتي که تنها خاطراتم مانده است

    عشق روزي پشت در مي آيد و من نيستم

    هرچه من تا نبش کوچه مي دويدم او نبود

    روزي آخر يک نفر مي آيد و من نيستم


    پاسخ

    مرسي خيلي قشنگ بود