شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
همه ما به نحوی مشکلات موجود در روابط با جنس مخالف را تجربه کرده ایم. همه چیز از قرارهای ملاقات شروع می شود، در این زمان هر دو طرف بهترین روحیات و خصوصیات اخلاقی خود را به نمایش می گذارند. پس از سپری شدن چند ماه، به تدریج پرده ها از مقابل دیده ها برداشته می شود، حقیقت آشکار شده و افراد خود واقعی شان را نشان می دهند.
آقایون معمولاً در مراحل اولیه ارتباط، دچار اشتباهات بسیار زیادی می شوند، ما هم اینجا هستیم تا به آنها کمک کنیم که از 10 نمونه از بدترین نوع این اشتباهات پرهیز کنند. اگر به تازگی وارد یک رابطه شده اید و یا در یک رابطه طولانی مدت قرار دارید، شاید بهتر باشد قلم و کاغذ را بردارید (و یا خودتان را راحت کنید و از روی این مقاله پرینت بگیرید.)
1- دادن قدرت بیش از اندازه به خانم
اگر مردها در رابطه قدرت بیش از اندازه ای به خانم ها بدهند (البته اگر نخواهیم بگوییم تمام قدرت) خودشان را به دردسر می ا ندازند. اگر خانم تصمیم بگیرد که شما چه زمانی باید بیرون بروید، چه موقع رابطه جنسی داشته باشید، با کدامیک از دوستانتان می توانید ارتباط داشته باشید، و حتی برای رفتن به میهمانی رنگ لباستان را نیز آنها انتخاب کنند، باید بدانید که دچار مشکلات بزرگی خواهید شد.
معمولاً این قبیل مشکلات برای آقایونی پیش می آید که تصور می کنند لیاقت داشتن خانمی، مثل همسرشان را ندارند. به همین دلیل خودشان را در جایگاهی نمی بینند که بخواهند برای رابطه تصمیم گیری نمایند. اگر شما مرد خوبی هستید و شایستگی داشتن یک همسر خوب را دارید پس باید در مورد رابطه تان بازاندیشی کنید. اگر قدرت به صورت 50-50 میان شما تقسیم شود، آنگاه مشکلات به حداقل میزان موجود خواهند رسید. به هر حال 50-50 خیلی بهتر از 20-80 است که شما حتی نتوانید خودتان را در آخرین قسمت 20 نگه دارید.
2- کنترل بیش از اندازه
هر چند پیشنهاد شده که کنترل تمام امور را در اختیار خانم نگذارید، اما در عین حال باید توجه داشته باشید که انجام این کار توسط خودتان نیز گزینه مناسبی به شمار نمی رود. چالش هایی که بر سر مسئله قدرت به وجود می آید می تواند سبب ایجاد جر و بحث و دعوا در محیط خانوادگی شود. در یک رابطه، هیچ جایی برای رقابت وجود ندارد.
زمانی که نوبت به مقوله "قدرت" می رسد هر دو طرف باید با رعایت کامل احترام، و در کمال ادب در این این مسئله با یکدیگر به گفتگو بنشینند. اغلب خانم ها به مردهای کنترل گر علاقه ای ندارند و در کنار آنها احساس ناامنی می کنند.
3- کار خوب امروز فقط تا فردا دوام دارد
خانم ها معمولاً بیشتر از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می کنند. گل و شکلات هایی که امروز برایشان هدیه گرفته اید، نشان دهنده ی عشق شما در همین امروز هستند، فردا یک روز جدید است و شما باید به نحوی دیگر عشقتان را به آنها ثابت کنید. آقایون معمولاً اعمال محبت آمیز خود را فراموش نمی کنند و متوجه نمی شوند که خانم دیگر هیچ تمایلی به پوشیدنن لباس زیبایی که همین 3 روز پیش برایشان خریده اید، ندارند.
برای اینکه یک مرد ایده آل باشید نیازی نیست از کارهای روزمره خود فاصله بگیرید، اما به هر حال برای رسیدن به موفقیت باید این امور را در ذهن داشته باید.
4- سلطه جویی و مالکیت بیش از حد
اگر همسرتان به شما بگوید که از مردهای سلطه جو، خود پسند و دیکتاتور خوشش می آید، آنوقت رابطه شما کامل خواهد بود –البته اگر اسمتان جوزف استالین باشد– در حقیقت هیچ خانمی از مردهای حسود خوشش نمی آید و دوست ندارد کسی مرتباً به او تذکر دهد که چه کاری را باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد.
البته اصول ابتدایی موجود در روابط همیشه حاکی از این امر هستند که هدایت روابط بر عهده آقایون است. باید توجه داشت که این امر نیازمند رسیدن به بلوغ کامل فکری و پذیرش حس مسئولیت است. یک مرد هیچ گاه نباید تصور کند که همسرش از نظر روحی و یا احساسی در مکانی پایین تر از حد او قرار دارد و به همسرش مانند یکی از مایملکاتش بنگرد.
5- اجازه به دخالت خانواده یا دوستان در رابطه
در اینجا فقط یک "نه" واقعی لازم است. اگر ازدواج کرده اید و اجازه می دهید خویشاوندان سببی در روابط شما دخالت کنند، باید بگویم که شما در حال راه رفتن بر روی یک لایه ی نازک یخ هستید.
اگر خانم اجازه کنترل امور را به شما داده باشد، باز هم دوست ندارد که حرف های شما دیکته ی حرف های مادر، خواهر برادر یا پسر عموهایتان باشد. خانم ها دوست ندارند کارهایشان به آنها دیکته شود و این امر به ویژه زمانیکه از طرف یک فرد خارجی باشد، آنها را بیش از پیش ناراحت می کند.
شما همچنین نباید به خانواده همسرتان هم اجازه بدهید که در روابط شما دخالت کنند. شاید هر کس به شخصه نظری داشته باشد، اما این نظر خود زوجین است که باید مورد توجه قرار بگیرد. نباید اجازه دهید که عقاید خارجی بر روی رابطه شما تاثیر بگذارند.
6- احترام گذاشتن
او ملکه زیبای شماست، گوله نمک است، عسل، شکلات، آبنات.... بله همه این ها هست، اما در عین حال او یک انسان هم هست. به این معنا که اگر به شما احترام می گذارد، دوست دارد شما هم به او احترام بگذارید.
گاهی اوقات باید به انسان ها تنها به دلیل بودنشان احترام بگذاریم:
الف) مادر – چرا که او خانمی است که شما را به دنیا آورده و بزرگتان کرده.
ب) همه خانم ها – چرا که آنها انسان هستند و خداوند به ما گفته که با جنس مؤنث مهربان باشیم و به آنها احترام بگذاریم.
البته در کنار این احترام گذاشتن، در عذر خواهی نباید زیاده روی کنید (مگر اینکه واقعاً اشتباه از جانب شما بوده باشد) تصور نکنید که او همیشه همه ی کارها را درست انجام می دهد و همیشه شما مقصر هستید. هیچ گاه تقصیر امری که اشتباهش از جانب شما سر نزده را به گردن نگیرید.
هیچ گاه او را بر روی سکوی بلندی قرار ندهید که فراموش کند زمین کجاست. یک خانم هیچ گاه دوست ندارد با یک مرد سطحی نگر ارتباط برقرار کند.
7- کمال گرایی
اگر شما در آن موقعیتی نیستید که دلتان می خواسته (حال چه از نظر اقتصادی، علمی، یا عاطفی) مسئله ای نیست. خانم ها اغلب به آینده فکر می کنند، به همین دلیل لازم نیست که در زمان برقراری ارتباط با یک خانم، کل دنیا در دست هایتان باشد.
خانم ها به تدریج انتظار دارند که شما پیشرفت کرده و نتایج مطلوبی را بدست آورید. سعی کنید همیشه در همان جایگاه اولیه باقی نمانید؛ حتی اگر بهترین نیستید، باز هم سعی کنید به آرزوهای خود بچسبید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
8- انتخاب همسر تنها از روی ظاهر
این کار بسیار خطرناک است؛ اما متاسفانه بیشتر آقایون نمی توانند از آن بگذرند.
جذابیت ظاهری یکی از موارد قابل توجه است؛ به همین دلیل گاهی اوقات آقایون فراموش می کنند که مسائل مهم دیگری نیز وجود دارند. از آنجایی که آقایون تعلق به سرزمین " تصویرگرایی" دارند، قضاوت اولیه شان بیشتر از روی شمای کلی خانم ها شکل می گیرد. پس از اینکه از نظر ظاهری به خانمی علاقمند شدند، آنوقت تازه به فکر مسائل عمیق تر می افتند که متاسفانه دیگر خیلی دیر شده.
هیچ گاه مسائل مهمی مانند: احساس متقابل، میزان سازگاری، و تفهیم دو جانبه را فراموش نکنید.
9- ارجحیت دادن دیگران نسبت به خانم
این دیگران شامل دوستان، اقوام، همکاران، حیوانات خانگی، اتومبیل شخصی و سرگرمی هایتان می شود.
کاملاً معقول است اگر بخواهید گاهی با دوستانتان بیرون بروید، و یا شاید کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن داشته باشید؛ اما هیچ یک از این موارد نباید نسبت به مسائل خانوادگی ارجحیت داشته باشند. زمانیکه یک خانم احساس کند کسی و یا چیزی برای شما از او اهمیت بیشتری دارد، به سختی می تواند ارتبط خوبی با شماو برقرار کند.
10- مجذوب خانم های دیگر شدن
هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که چرا خانم ها بیشتر جذب آقایونی می شوند که نامزد دارند یا ازدواج کرده اند. اگر تصمیم به برقراری یک رابطه جدی را می گیرید، باید هر گونه شهوتی نسبت به سایر خانم ها را کنار بگذارید. نامزد و یا همسر شما نادان نیست و به خوبی متوجه می شود که چشم های شما همواره به دنبال خانم های دیگر است.
اگر خانم کم تحملی باشد و بداند که شما جذب خانم دیگری شده اید، به سرعت رابطه اش را با شما قطع می کند.
در زمان بروز چنین اتفاقی باید گوش به زنگ باشید و در مقابل آن کاملاً صبور باشید.
این هم از 10 نکته ای که به شما قولش را داده بودیم. امیدواریم این موارد به آقایونی که در رابطه خود با مشکل مواجهه هستند، کمک کند.
فقط به خاطر داشته باشید – هر مردی می تواند برای یک مرتبه دچار اشتباه شود. اگر تعداد اشتباهات او از 1 بار بیشتر شود، آنوقت از کلوپ خارج می شود.
همه ما در ذهن خود برای انتخاب خانم و یا آقای مورد علاقه خود معیارهای بسیار زیادی داریم. گاهی اوقات این ایده آل گرایی ها آنقدر ادامه پیدا می کنند که شکل خیال پردازی به خود می گیرند و گاهی اصلاً خودمان هم متوجه نمی شویم که معیارهایی برای انتخاب همسر داریم. به هر حال اشکالی ندارد. اگر شما با معیارهای شخص دیگری همخوانی داشته باشید او به راحتی عاشق شما می شود. به همین سادگی؛
البته همواره باید در نظر داشته باشید که در اکثر موارد مردم عاشق کسانی می شوند که هم تیپ خودشان نیستند و نهایتاً با آنها ازدواج کرده و زندگی خوبی را تشکیل میدهند. زمانیکه شخص، زوج خیالی خود را پیدا می کند و بدون اینکه نسبت به او احساسی داشته باشد، با او ازدواج کند، شاید بتوان گفت که در جستجوی خود موفق بوده، اما نمی توان ادعا کرد که زندگی خوبی انتظار او را می کشد.
خیلی راحت می توانید متوجه شوید که زوج ایده آل شخص مقابل هستید یا خیر. چگونه؟ فقط با گفتن این مورد که هم تیپشان نیستید شروع کنید به اذیت کردن آنها، بعد منتظر واکنش آنها باشید.
زمانبندی مهم است. اگر قرار است آنها از شما تقاضای بیرون رفتن کنند، بهتر است پیش از اعلام موافقت، این سؤال را مطرح کنید و اگر قرار است شما از آنها تقاضای بیرون رفتن کنید، این کار را پس از ابراز موافقت از سوی شخص مقابل انجام دهید.
اگر شما مو مشکی هستید، میتوانید بگویید: "حقیقت اینجاست که من تعجب میکنم چرا می خواهی با من قرار ملاقات بگذاری، شنیده بودم که تو از موبورها خوشت می آید." ( و اگر خودتان بلوند هستید بگویید: "چهره های گندمی و مو مشکی" و اگر طرف مقابل خانم بود، بگویید: " قد بلند، مو مشکی، و خوش تیپ") فقط کافی است با یک لحن آرام و استهزاء آمیز تیپ مخالف خودتان را تشریح کنید.
اگر شما تیپ مورد علاقه آنها باشید، به سرعت در مقابل این حرف شما واکنش نشان می دهند و می گویند: "نه، حقیقت ندارد! این حرف را کجا و از چه کسی شنیدی؟"
اگر هم تیپ مورد علاقه شان نباشید، با شنیدن این پرسش دست و پایشان را گم کرده، شروع می کنند به من من کردن و به دنبال چیزی برای گفتن می گردند.
البته اگر خانم یا آقای مورد نظر لبخند بزند، به بالا و پایین نگاهی بیندازد دست هایش را به دور شما حلقه کند و بگوید: "عزیزم، من قدی به بلندی تو و موهایی به سیاهی موهای تو دوست می دارم" این شخص یک فرد چرب زبان است و می خواهد شما را مانند موم در دست هایش بگیرد.
شاید دست های او در ابتدا برای شما کمی وسوسه کننده باشد اما من اینجا هستم تا اجازه ندهم شما به این دام گرفتار شوید. این فرد چرب زبان به طور حتم " گذشته"ای به دنبال خود دارد. بهتر است گذشته اش را بررسی کنید. به عنوان مثال شما یک مو مشکی با قد نسبتاً کوتاهی هستید و نامزدهای قبلی آقا برای 5 سال گذشته همه، دختر های مو بلوند و قد بلند بوده و شما می توانید مطمئن باشید که فقط برای "تغییر ذائقه" اینجا هستید. این چیزی نیست که شما انتظارش را دارید.
مطمئناً شما می توانید با مقوله "تیپ" مقابله کرده و پیروز شوید. وقتی که این کار را انجام دادید و هر دوی شما تصمیم گرفتید که با یکدیگر ازدواج کنید، باید به خاطر داشته باشید که تا آخر عمر باید با این رویای تحقق نیافته زندگی کنید. قسمتی از وجود او همیشه مو بلوندی قد بلند را می خواهد که به او نرسیده. شاید شما در کنارش نباشید و چشم های او به دنبال کسی بگردد که در رویاهایش وجود دارد. همیشه نگران هستید که مبادا یک روز این اتفاق بیفتد و او شریک رویاهایش را پیدا کرده و شما را ترک کند.
البته نمیتوان ادعا کرد که همیشه می توان تیپ مورد نظر افراد مختلف را شناسایی کرد و یا حتی اظهار داشت که اصلاً تیپ خاصی را مد نظر دارند یا خیر. اما ارزشش را دارد که برای یافتن حقیقت تلاش کنید چرا که بهترین و آسان ترین رابطه رمانتیک زمانی شکل می گیرد که هر یک از شما رویاهای دیگری را به حقیقت برسانید. در این صورت هیچ کس دچار حس خیانت نخواهد شد – و هیچ گاه به خودشان اجازه نمیدهند که به خاطر عملی کردن رویاهایشان به شما خیانت کنند.
در این صورت شما دچار کورک شده اید. کورک در واقع از یک عفونت باکتریایی دردناک و عمقی پیاز مو است. کورک اصولا شایع و تا حدی مسری است. امکان دارد در هر نقطه ای از پوست ظاهر شود، اما اغلب بر روی گردن، صورت، باسن و پستان ها پدید می آید. کورک از همه بیشتر در افرادی دیده می شود که مقاومت شان در برابر عفونت به دلیل اختلالاتی همچون مرض قند و ایدز کاهش یافته است، اما در افرادی که هیچ گونه مشکل ایمنی ندارند هم می تواند به وجود آید.کورک به شکل یک جوش بزرگ و برجسته گنبدی شکل دردناک، حساس به لمس و قرمز خود را نشان می دهد. روی سطح آن چرک وجود دارد. امکان دارد کورک به طور ناگهانی ظاهر شود و در عرض 24 ساعت برسد. کورک معمولا بین 1.5 تا 3 سانتیمتر قطر دارد؛ گاهی ممکن است بزرگ تر هم باشد. تب در این بیماری نادر است.گاهی تجمع تعدادی کورک در اثر گسترش عفونت از راه مجراهای کوچک زیر پوست رخ می دهد که به آن کفگیرک می گویند.درماناگر عفونت شدید باشد یا بیماری زمینه ای وجود داشته باشد امکان دارد پزشک آنتی بیوتیک تجویز کند. گاهی پزشک ممکن است چرک را با ایجاد یک برش کوچک در مرکز کورک با استفاده از یک سوزن استریل تخلیه کند. این کار معمولا بدون درد است. احتمال دارد کورک های بزرگ، تحت بی حسی موضعی، نیاز به شکافته شدن توسط چاقوی جراحی داشته باشد. البته هیچ گاه نخواهید که خودتان این کار را انجام دهید. بدون درمان نیز کورک در عرض 20-10 روز بهبود می یابد.با درمان، قاعدتا کورک در مدت زمان کمتری خوب می شود، شدت علائم کمتر است و احتمال بروز کورک های جدیدتر نیز کمتر می شود. توجه داشته باشید چرکی که به هنگام باز شدن خود به خودی کورک به بیرون می ریزد امکان دارد پوست همجوار را آلوده سازد و باعث پدید آمدن کورک های جدید شود.توصیه های لازم برای پیشگیری از کورک همیشه پوست خود را تمیز نگاه دارید. اگر فردی در خانواده تان کورک دارد، به هیچ عنوان از حوله یا لباس مشترک استفاده نکنید. اگر دچار یک بیماری مزمن (مثل دیابت) هستید، دستورات درمانی پزشک را دقیقا رعایت نمایید.هیچ گاه کورک را نترکانید زیرا ممکن است باعث گسترش باکتری ها شود. با دوش گرفتن به جای خوابیدن در وان پر از آب می توان احتمال گسترش عفونت را کاهش داد. کورک جوش دردناکی است. درد را با کمک یک پارچه یا حوله آب گرم تخفیف دهید. این کار را34 بار در روز هر بار 20 دقیقه انجام دهید. پس از تماس با کورک، دستان خود را به دقت بشویید.اگر مرتب دچار عود کورک می شوید برای جستجوی یک اختلال زمینه ای به پزشک مراجعه کنید.گاهی پزشک استفاده از صابون ها یا کرم های ضدعفونی کننده را جهت کشتن باکتری ها توصیه می کند.اگر همزمان با شما سایر اعضای خانواده نیز مبتلا به کورک شدند حتما به پزشک مراجعه کنید
یک هفته پس از خلقت آدم:
چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.
پانصد سال پس از خلقت آدم:
با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار طرف.بلند داد می زنی:هاکومبازانومبا(یعنی من موقع زنمه)
بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.
دو هزار و پانصد سال بعد از اختراع آدم:
انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.
ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.
هم اکنون:
به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد!