ساسان حیدری معروف به ساسی مانکن بیست و سه سالشه و متولد بیست آبان سال 65میباشد دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه نبوی قزوین میباشد و اصالتا بچه اهوازه
نظرش هم در مورد رپ فارسی اینه که رپ فارسی خوبه حال میده
غذای مورد علاقش قرمه سبزی
تیم مورد علاقش استقلال
رنگ مورد علاقش آبی
از علی نصیریان و مهناز افشارهم خوشش میاد
بهترین آهنگی که خوندی کدوم بوده گفت : آهنگ حالا برقص
اینم آیدی ساسان : sasy_mankan021
از 17سالگی شروع کرده و اولین اهنگش اسمش اینه به خدا مغرور نیستم در حدود یکی دو ماه اخیر شایعاتی بود مبنا بر اینکه مانکن و مخته درتصادف کشته شده اند ولی این شایعه ای بیش نبود و هردو سالم هستن ولی laivrecord یعنی مانکن ومخته از هم جداشدن و علت ان دزدیدن بعضی از کارهاشون بوده
حتما آهنگ پارمیدا رو همتون شنیدین و کلیپش رو هم از شبکه های موزیک دیدین…به نظر ساسان کلیپ پارمیدا زیاد بد نشده…
خونه ی ساسان تو زعفرانیه هست!!!یه داداش داره
در بین رپرها از کار حسام استپس خوشش میاد و از آر اند بی خون خاصی خوشش نمیاد
از 17 سالگی تو عروسی ها میخوند ولی با همکاری که با سروش لشکری کرد خودش رو به اوج رسوند و حالا هم هرکی حرفی از سروش میزنه میگه میگه کارهاش رو دوست ندارم نمی دونه اگه کسی که اونو به اینجا رسونده هیچکس بوده وگر نه اون حالا هم باید تو عروسی ها میخوند
نکته ی جالب درمورد ساسان وقتی معلوم میشه که در مورد دوست اسم دوست دخترش ازش سوال میکنی!!!چون در جوابت میگه که اسم کدومشون رو بگم؟؟؟؟!!!!!!!!
بله…از زیر زبون این آقا سامان اسم سه چهار تا از این دخترا رو بیرون کشیدیم…اول از همه گفت پگاه…انگار این پگاه خانوم یه چیز دیگست…بعد کم کم میرسیم به هانا و سارا و آخر سر هم آیسان خانوم
امیدوارم خوشتون بیاد
سینما فارس یک گفتگوی کاملا اختصاصی با شاهرخ استخری بازیگر جوان سینما و تلویزیون که به تازگی در سریال فاصله ها به ایفای نقش پرداخته است! این گفتگوی دیدنی و شنیدنی را تا آخر دنبال کنید!
گفتگو با شاهرخ استخری را شروع می کنیم!!
شاهرخ استخری جوان بسیار مستعد و ?? ساله ای که به تازگی وارد عرصه ی هنر و بازیگری شده و به گفته ی خودش الف بای بازیگری رو خیلی خوب و نزد اساتید بزرگی اموخته……….جوانی با انگیزه دوست داشتنی و مودب که از گفت و گو با او بسیار لذت بردیم…………..
بخوانیم مصاحبه با شاهرخ استخری
حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از انکه باخبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
ای...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چه قدر زود
دیر می شود
*************
قطار می رود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
می دانم که شما الان در حال فکر کردن به چه چیزی هستید. اینکه زوجهای ازدواج کرده نباید هیچ رازی را داشته باشند و باید همه چیز را با شوهرشان در میان بگذارند اما به اعتقاد من این حرف تنها مزخرفی بیش نیست! چیزهایی وجود دارد که قطعاٌ شما نباید آن را با همسرتان در میان بگذارید.باید دهنتان را ببندید و حرف نزنید.مهم نیست که در چه شرایطی باشید و در چه وضعیتی . جمله بزرگی رو بخاطر می آورم که بحق می گفت : چیزی را که نمی داند وی را نخواهد نرنجاند!
هرگز در مورد مادر وی چیزی بر زبان نیارید .
مهم نیست که وی آدم بدی است یا آدم خوبی . این قانون طلایی را بیاد بسپارید که دهانتان را چفت کنید! این کاملا قابل پیش بینی است که شما بدلایلی از مادر شوهرتان خاطره جالبی ندارید و میبینید که همسرتان یک روز در حال حرف زدن در باره وی است.اینکه چقدر زن شریف ، با ارزش و دارای فلان خصلتهاست. روز دیگر ببینید که همسرتان مدام در حال بد و بیراه گفتن به وی می باشد و اینکه وی چقدر خود خواه و رذل است! اینجا جایی است که ممکن است شما به اشتباه با عصبانیت وی همراهی کنید و در نتیجه پرونده خود را باطل کنید! به هوش باشید . هرچه شد فقط زبانتان را ببرید! او می تواند هرچه که می خواهد در مورد مادرش بگوید . تعریف یا بد و بیراه ! به شما مربوط نیست! سعی کنید نظراتتان را برای دوستان یا کسان دیگری که با آنها نیز ارتباط عاطفی و روانی دارید نگه دارید . اعتماد داشته باشید که کار غلطی نمی کنید!
با نزدیکترین دوست همسرتان خودمانی نشوید!
مهم نیست که وی چقدر دوست خوبی است و یا فرد قابل اعتمادی. حریم خود را حفظ کنید.گاهی بعضی از شوخی ها در حریم های خانوادگی چیز جالبی نیست اما همان شوخی در حریم دوستی کاملا هم چیز جالبی است! بگذارید همه چیز حد و مرز خود را داشته باشد.
هرگز در مورد روابط جنسی که در گذشته و قبل از ازدواج داشتید حرف نزنید!
خب ، من فکر می کنم که این رسم دخترها هست که بر خلاف پسرها که عادت دارند یک کار را صد جا تعریف کنند ، آنها صد کار را یک جا هم تعریف نمی کنند! اما به هر حال این را هم باید گفت.هرگز در مورد این مسائل سخنرانی نکنید.اگرچه که در حد اطلاع وی باید از گذشته شما با خبر باشد اما این ماکزیمم حد اطلاع وی باید باشد! نه بیشتر ! اگر شما مشروب خور حرفه ای بودید یا 10 تا پسر را تا لب برکه تشنه می بردید و بر میگردانید و یا هر کسی که بوده اید به یاد داشته باشید که : " اصلاٌ مهم نیست که بودید! " من برای همسرم کاملا شرح خواهم داد که برایم اهمیتی ندارد که چه کرده و که بوده. از این لحظه که متعهد می شود به محض اینکه بفهمم وی کوچکترین قدم نامربوطی برداشته بلافاصله از وی جدا خواهم شد ، بچه ها را به وی خواهم سپرد ، و دیگر من را نخواهد دید! به تجربه بنظر هم میرسد که این کلام کاملا هم موثر بوده است! اما گذشته از شوخی شما باید از خود بپرسید که رابطه جدی و زناشویی با صداقت شما ، در این زمینه چه سودی خواهد برد؟ آیا اعترافات صادقانه شما نفعی هم خواهد داشت یا اینکه فقط فکر میکنید همسر شما از صداقت شما به نیت پاک شما پی میبرد؟ اصلا اینطور نیست! برای همین منظور بهتر است ساکت باشید!
هرگز به وی نگویید که فلان دوست شما زیر سرش بلند شده است!
این بحث زنانه را برای خودتان و دوستانتان نگه دارید. این مسئله را اصلا علنی نکنید. شما همانطور که در مرحله قبل دیدید باید عمل کنید و از هر چنین چیزی باید فرار کنید و نشان دهید که چنین کاری بسیار نا مناسب است. اینکه بخواهید ماجرایی را برای وی تعریف کنید تا به وی بفهمانید شما چقدر شخصیت سالمی دارید و وی باید قدر شما را بداند چیزیست که در مغز شما می گذرد. در مغز یک مرد تنها این نکته است که چه باعث شده که همسر این دوست من اختیارش را از دست بدهد؟ وی چه نداشته که دوست پسر جدیدش دارد؟ آیا من هم آن را دارم؟ نکند دوست همسرم بخواهد همسرم را هم متوجه فقدان آن در من کند؟. حالا بشینید 30 سال توضیح بدید! فایده نخواهد داشت. از طرف دیگر خدا بداد دعواهای شما و موشکهایی که وی بطرف شما پرتاب خواهد کرد برسد!
هرگز و هرگز به وی نگویید که وی به اندازه ای که قبلا در سکس قدرت داشته نیست!
تاپانچه ای بروی شقیقه خود بگذارید و هر وقت خواستید این جمله را بگید ماشه آن را بچکانید! عزیز من ، واقعا باید بدانید که اگر حرف جالبی برای زدن ندارید بهتر است اصلا حرف نزنید! با این جمله وی را براحتی 10 سال پیرتر خواهید کرد . مسلما اگر می خواهید وی را بکشید و از وی انتقام بگیرید این راه خوبی است اما اگر صرفا از وی دلخورید ولی وی را دوست دارید زبانتان را گاز بگیرید ! این جمله بمانند این است که وی را در خواب آرام بعد از ظهری خود ، با بنزین به آتش بکشید!! وی برای همیشه از شما دلخور خواهد بود.
هرگز چیزی نگویید که احساس کند نسبت به جریانات شغلی وی ناراضی هستید!
" قانون هر غلطی میکنی بکن ! من بهت اطمینان دارم ! "
این یکی از اشکالاتیست که اکثر زنان میکنند. خارج ازغرغر های آنها در مورد کار همسرشان ، وی وقتی از سر کار به خانه بر میگردد بهش بدجور پیله می کنند! می خواهند بدانند که چه شده که همسرشان اینقدر خسته و عصبانی است! مدام سوال می کنند و توضیح می خواهند و سعی می کنند که ماجرا را منطقی ارزیابی کنند و مدام جواب به هر خط شکایت همسر می دهند.سعی می کنند به وی حالی کنند که طرف وی هستند اما وی باید آرام باشد! بسیار ساده در روزهای بعد موقع دعوا اعلام می کنند که تو انتظار داری که مردم بدانند تو چه هستی ولی تو خودت هنوز نمی دانی که چه هستی و چه می خواهی! من اما می دانم که تو فلان و فلان هستی.غر میزنی ، فکر می کنی خیلی می فهمی و و و و .... وی از خود دفاع خواهد کرد و خواهد گقت که من فکر می کردم تو به من اطمینان داری! و شما هم می خواهید گندتان را درست کنید و می گویید البته که دارم اما فلان و فلان! بعد از کلمه اما دیگر توضیح شما معنی نخواهد داشت! شما کار را خراب کرده اید! کسی نیست که بشما حالی کند که شما قرار نیست منشی وی باشید بلکه قرار است همسر وی باشید.قرار نیست چون زندگی کاری وی بشما هم ربط دارد در آن دخالت کنید و مسولیتی که با وی است را بررسی کنید!
هرگز به وی نگویید از وی طلاق خواهید گرفت مگر اینکه فلان کار را انجام دهد!
مثل احمقها مدام همسر خود را تهدید به طلاق نکنید . به وی به اشتباه نخورانید که یک پای شما همیشه بیرون در است! ساک شما همیشه بسته است! خانه مادر شما همیشه هست! و بدتر اینکه بدانید دارید بلوف میزنید و یک لحظه بدون وی زنده نمی مانید! دفعه بعد که خواستید فریاد بزنید از جلوی چشم من دور شو ! دیگه نمی خواهم ببینمت! یک لحظه خود را کنترل کنید و کلمه را در دهانتان بخشکانید. اگر این کار را نکردید البته ممکن است جواب بشنوید که وی جایی نمی رود و این دیوونه بازی هاچیست ، اما این دست رو تو دادن خاصیت همیشگی مردان نیست. بی جهت زندگی را با دری وری مشوش نکنید.مردی که بداند همیشه احتمالی وجود دارد که به خانه بیاید و شما در آن نباشید هرگز بشما واقعا لطف نمی کند!
هرگز نگویید که شما بیشتر از وی حقوق میگیرید !
چه می خواهید بکنید؟ چطور است اصلا دریل را برداریم و مغزش را سوراخ کنیم؟ ها ؟!
یادتان باشد 3 اصل مهم در مورد پول و مسائل مالی اینهاست :
پول شما و پول وی ندارد - اما پول شما و وی از هم جدا باشد!
پول " من " در کلمات بکار نبرید
نگویید "اگه پول کم داری من دارم! " " می خواهد ماشین بخرد یا فرضا خونه . بعد راه می افتید دور میزنید دور ماشین حسابش و فضولی میکنید و آخرش می گویید این مقدار بهش می دید! این غلطه! برید و وقتی میبینین که داره موهاش رو می کشه و فکر میکنه با فنجان چای خودتان ریلکس بشنین کنارش و بگید که " منم یه مقدار پس انداز دارم - نمی دونم چقدر دقیقا - ولی شماره کارتم رو بهت میدم ببین میتونه اینم کمکی کنه ؟ " اما کاری نکنین برعکس این هم! یعنی اینقدر بی خیال نشون بدید که نتیجه بدتر داشته باشه! سعی کنید لحظه را دریابید !
به عشقهای جوانی خود اعتراف نکنید!
ساده و روشن ! می دانید چرا ؟